کام

امروزم از اون روزهایی که قلبم به شدت درد می کنه و در تنفس هم دچار مشکل شدم...خیلی سخت تنفس می کنم...اوه خدایا

کام...

خیلی سخت نفس می کشم...خیلی...خدایا...دارم خودم قلبم رو ماساژ میدم...خیلی درد دارم...قرصامو هم خوردم اما قلبم درد می کنه...نفسم بالا نمیاد...کمک

کام...

حس می کنم به ماساژ قلبی و تنفس مصنوعی نیاز دارم...اینجا دارم می نویسم که حالم بهتر شه اما نمیشه...آخ قلبم..کمک

کام...

آخرین باری که ایست قلبی کردم یک ماه پیش بود...نیمه بیهوش بودم...وقتی بردنم اورژانس و احیا روم انجم شد رو یادمه....یکی یه ماسک گذاشت روی دهنم و بهم تنفس مصنوعی میداد و اون یکی هم سینه ام رو فشار میداد...بهم شوک زدن...حس درد ناکی بود

کام...

قبلا نامزد داشتم...اما اون هم سر بیماریم ترکم کرد...همین دو ماه پیش...ایست قلبی آخریم هم به خاطر ترک کردن اون بود...موقعی که داشتن احیام میکردن،قلبم رو ماساژ میدادن و بهم نفس میدادن ...به اون فکر می کردم...اینکه خیلی وقت ها با دستاش قلبم رو ماساژ میداد و حالم بهتر می شد...اما اون هم از ناراحتی قلبیم خسته شد و رفت..اخ قلبم

کام...

کجایی ؟

کجایی که دستت رو بذاری روی قلبم و آروم ماساژ بدی تا این درد لعنتی اش کمتر بشه و من آروم بگیرم و راحت شم

کجایی تا ضربان قلبم رو حس کنی

تنفسم رو حس کنی؟

کام...

امروز از اون روزاییه که قلبم خیلی درد می کنه و تنفسم رو مختل می کنه...چقدر دلم دستای مردانه ات را می خواد که بذاریشون روی قلبم و ماساژ بدی

می دونی ایست قلبی کردن یعنی چی؟

کام...

خیلی وقتا به لحظاتی که ایست قلبی کردم فکر می کنم

اینکه توی همشون نیمه هوشیار بودم

وقتی دهنم پر میشد از فشار هوا و وقتی دو تا دست با سرعت و فشار زیاد،روی سینه ام فشار می اورد که اون قلب ضعیف رو که حالا وایساده رو دوباره بهش ضربان بده...و اونها اونقدر این کار رو تکرار می کردند که قلبم از رو می رفت و دوباره می تپید و این بین من با چشمایی بسته زیر دست پرستارا در حال جنگیدن با مرگ بودم...

کام...

ایست قلبی  دهان باز کن فریاد بزن موج ِِ این اتفاق باید از تو عبور کند و اِلّا موجی اش میشوی... موجی ات میکند.. . . . بایست در قلبی ک هنوز هم جای تو نیست.. ک جای تو نبوده ک باید سکته اش میکردی... درد د کام...ادامه مطلب

 تو نوشتی خسته ای، او هرچه دلش خواست خواند؟از بس که او بیشعور ِ نفهم است، از بس که مدام دنبال این بود که ببیند تو چه میگویی و چه مینویسی ، خودش هم همانها را بگوید و بنویسد، انگار زاییده بودن اش برای ب کام...ادامه مطلب